خستهٔ عشق تو بیچاره شفا را چه کند
مبتلای غم تو غیر بلا را چه کند
کشتهٔ عشق تو چون از تو بلا می بیند
همچو منصور فنا دار بقا را چه کند
دردمندی که چو ما دُردی دردت نوشد
با چنین درد خوشی صاف دوا را چه کند
آنکه در میکدهٔ عشق تو یابد جائی
نزهت باغچهٔ هر دو سرا را چه کند
بندهٔ عشق تو چون سید هر سلطانست
منصب دینی و عقبای گدا را چه کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر در مورد درد و رنج عشق سخن میگوید. او بیان میکند که عاشقانی که به عشق معشوق مبتلا هستند، چه کار میتوانند بکنند وقتی که با غم و بلا مواجهاند. شاعر به وضعیت کسانی اشاره میکند که به خاطر عشق جانشان در خطر است و نمیدانند چگونه با این درد مواجهه کنند. او در نهایت بیان میکند که عشق به معشوق بر هر مقام و جایگاهی مقدم است، و بنده عشق به معشوق به مانند یک سید در پیشگاه هر سلطانی میباشد. این شعر نشاندهنده عمق احساسات و دشواریهایی است که عاشقان با آن روبرو هستند.
هوش مصنوعی: عاشق تو چنان خسته و درمانده است که حتی از شفا و بهبودی هم هیچ انتظاری ندارد و شخصی که در غم تو گرفتار شده، نمیتواند به چیز دیگری فکر کند جز این درد و مصیبت.
هوش مصنوعی: محبوب من، کسی که به خاطر عشق تو رنج میکشد، مانند منصور که در مواجهه با مشکلات و مصائب قرار دارد، چارهای جز پذیرش نابودی و فنا ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که مثل ما زخمخورده است و درد را به جان میخرد، با وجود چنین دردی، چطور میتواند از درمان صاف و بیدرد لذت ببرد؟
هوش مصنوعی: کسی که در میکدهٔ عشق به آرامش و جایگاهی دست پیدا کند، چه نیازی به بهشت و باغهای هر دو دنیا دارد؟
هوش مصنوعی: مردی که عاشق توست، همانند یک سید در برابر هر پادشاهی است. پس چه اهمیتی دارد که او جایگاه مذهبی داشته باشد یا به عنوان یک گدا به زندگی خود ادامه دهد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.