در خرابات مغان خمخانه جوشی می کند
جان مستم از هوای او خروشی می کند
باد پیماید به دشت و می رود عمرش به باد
زاهدی کو غیبت باده فروشی می کند
دردسر می داد عقل از خانه بیرون کردمش
ایستاده بر در و دزدیده گوشی می کند
دیگ سودا می پزیم و آتشی بر جان ماست
عیب ما جانا مکن گر دیگ جوشی می کند
در تعجب مانده اند اصحاب دنیا سر به سر
کاین همه رندی چرا این خرقه پوشی می کند
ار بیان این معانی چون عبارت قاصر است
میر سرمستان بیانش با خموشی می کند
نعمت الله جام می بر دست می گیرد مدام
هر زمان میلی به سوی باده نوشی می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالتی مست و عشق به باده و لذتهای زندگی سخن میگوید. او به توصیف خرابات و خمخانه میپردازد که جانش را سرشار از عشق و شوق کرده است. زاهدان به غیبت بادهفروشان مشغولاند و عقل را کنار گذاشته، در پی لذت و شوق هستند. شاعر از سختیهای زندگی و دردهایش میگوید، اما به دیگ سودا و جوشش آن اشاره میکند که نشاندهنده شور و اشتیاق زندگیاش است. او به تعجب اطرافیان اشاره میکند که نمیفهمند چرا شخصی که خرقه پوشیده است، اینگونه رندانه و آزادانه زندگی میکند. در نهایت، شاعر میگوید که نعمت الله پیوسته مینوشد و به سمت بادهنوشی میل دارد.
هوش مصنوعی: در کنار میخانه، جایی که مغان تجمع دارند، روح من از عشق او به شدت شاداب و سرزنده است و به گونهای شور و غوغا به پا کرده است.
هوش مصنوعی: باد در دشت میوزد و عمرش بیثمر میگذرد، زاهدی هم که از مینوشی غافل است، به غیبت بادهفروشی مشغول است.
هوش مصنوعی: عقل برای من مشکلاتی درست کرده بود، به همین خاطر او را از خانه بیرون کردم. حالا او در دروازه ایستاده و به آرامی گوش میدهد.
هوش مصنوعی: ما در حال پختن شور و شوقی در دل داریم و آتش این احساس بر جان ماست. اگر دیگ ما در حال جوشیدن است، این نقص ما نیست، عزیزم.
هوش مصنوعی: مردم دنیا در حیرت هستند که چرا این رند (زاهد) که به ظاهر لباس زهد به تن دارد، اینگونه به زندگی آزاد و رندانه خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: از آنجایی که کلمات قادر به بیان کامل این مفاهیم نیستند، کسی که در حال نوشیدن شادابی است، با سکوت به این معانی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: نعمت الله همیشه جام می را در دست میگیرد و هر بار که دلش بخواهد، به نوشیدن باده روی میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاشق جانانم و جانم خروشی می کند
مستم و از مستیم خمخانه جوشی می کند
خستگان عشق را ساقی شرابی می دهد
این دوا از بهر دُرد درد نوشی می کند
می دهد محمود ایاز خویش را تشریف خاص
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.