گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

مستیم و خرابیم و گرفتار خرابات

سرگشته در آن کوچه چو پرگار خرابات

هر کس پی کاری و حریفی و ندیمی

ما را نبود کار به جز کار خرابات

سر حلقهٔ رندان سراپردهٔ عشقیم

هم صحبت ما خدمت خمار خرابات

از عقل مجو صورت میخانهٔ معنی

از ما طلب ای یار تو اسرار خرابات

در زمزمهٔ مطرب عشاق کلامم

حیران شده ات بلبل گلزار خرابات

از غیرت آن شاهد سرمست یگانه

دیّار نمی گنجد در دار خرابات

ایام به کام است و حریفان به مرادند

از بندگی سید سردار خرابات