جانم از درد دل دوائی یافت
درد نوشید از آن صفائی یافت
بینوا بود جان مسکینم
از نوای خدا نوائی یافت
گنج اسمای حضرت سلطان
ناگه از کنج دل گدائی یافت
درد دل هر که برد بر در او
آن قماشش بگو بهائی یافت
دیدهٔ هر که نور رویش دید
در همه آینه لقائی یافت
دل به میخانه رفت خوش بنشست
خوش مقامی و نیک جائی یافت
نعمت الله ز خویش فانی شد
جاودان زان فنا بقائی یافت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تجربهی درد و دل و یافتن آرامش و زیبایی از طریق ارتباط با خدا صحبت میکند. شاعر میگوید که با دردهایش به آرامش رسیده و از نوای الهی الهام گرفته است. هر کسی که به درگاه خداوند بیاید، ارزش و بهایی برای خود پیدا خواهد کرد. همچنین، زیبایی و نور خدا در دلها تابیده و دل در میخانهی عشق آرامش یافته است. در نهایت، اشاره به این دارد که فانی شدن در ذات الهی به رهایی و جاودانگی منتهی میشود.
هوش مصنوعی: جانم از آلام و غمها درمانی پیدا کرد و از آن درد که نوشید، به آرامشی دست یافت.
هوش مصنوعی: روح بیچارهام به واسطهی نغمههای الهی، حالتی تازه و دلانگیز پیدا کرد.
هوش مصنوعی: ناگهان دلتنگی و فقر درون، به بهشتی از معانی و زیباییهای وجود این بزرگوار دست یافت.
هوش مصنوعی: هر کسی که دلش را به نزد او ببرد و دردش را برایش بگوید، ارزش و بهایی را که پیدا میکند، شایسته است.
هوش مصنوعی: هر کسی که نور چهره او را ببیند، در تمامی آینهها به جمال او انعکاسی خواهد یافت.
هوش مصنوعی: دل به میخانه رفت و از زندگی خوشحال است، چون در جایی خوب و با آرامش نشسته و به مقام خوبی دست یافته است.
هوش مصنوعی: نعمت الهی از خود آدمی ناپدید شد، اما از همان فنا و زوال، بقاء و جاودانگی به وجود آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کارش آن بود کان کیائی یافت
از چنان پیشه پادشائی یافت
هر که با دوست آشنایی یافت
ز آفت خویشتن رهایی یافت
هر که خود را ز راه خود برداشت
راه در عالم خدایی یافت
ببر از خویشتن که طالب دوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.