دم مزن ای دل که آن سر نازک است
نازک است این سرو ساتر نازک است
نقطه ای در دایره دوری نمود
دایره در دور و دائر نازک است
چشم ما روشن به نور روی اوست
این چنین منظور و ناظر نازک است
ماه پیدا گشت و پنهان آفتاب
غایتی در عین حاضر نازک است
جام ما باشد حباب آب می
نازکش گفتم که این سر نازک است
جام پیدا باده پنهان دور نیست
جام باطن باده ظاهر نازک است
نازکانه خاطر سید بجوی
زانکه سرمست است و خاطر نازکست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیباییهای ظاهری و باطنی میپردازد و بر نازکی و لطافت وجود انسان و عشق تأکید میکند. شاعر به دل دلبر و زیباییهایش اشاره میکند و میگوید که هر چیزی دارای جنبهای نازک و ظریف است، از چشم و چشمروشنی گرفته تا جام و باده. همچنین، درگیری احساسات و سرمستی ناشی از عشق را به تصویر میکشد و بیان میکند که این احساسات نیز به نازکی و لطافت مربوط میشود. در واقع، شاعر با نمادپردازیهای خود به تفصیل میگوید که دنیای عشق و زیباییها، همانند یک دایره، دور و درعین حال نازک و ظریف است.
هوش مصنوعی: ای دل، حرف نزن چون آن موجود زیبا و دلبر، بسیار حساس و لطیف است. این سرو زیبا هم به همان اندازه لطافت و نازکی دارد.
هوش مصنوعی: نقطهای وجود دارد که درون یک دایره بزرگ قرار گرفته و دایرهای که دور آن را احاطه کرده، بسیار ظریف و نازک است.
هوش مصنوعی: چشم ما به خاطر زیبایی و نور چهره او روشن است و اینگونه است که هدف و نگاه ما به او بسیار زیبا و دلنشین است.
هوش مصنوعی: ماه نمایان شد و آفتاب در حال پنهان شدن است. این نشان میدهد که زیبایی و لطافت در وجود چیزی، حتی زمانی که در دسترس است، به طور عمیقتری احساس میشود.
هوش مصنوعی: جام ما شبیه حبابی از آب است و به زیبایی و لطافت آن اشاره میکند. زمانی که گفتم این جام زیبا و نازک است، به ظرافت و حساسیت آن اشاره داشتم.
هوش مصنوعی: میتوان گفت که نوشیدنی معطر و دلنشین از دسترس دور نیست و در واقع، جوهر و حقیقت آن اینقدر نازک و ظریف است که تنها در باطن احساس میشود.
هوش مصنوعی: بدان که دل لطیف سید را دریاب، زیرا او در حال سرخوشی است و دلش حساس و آسیبپذیر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
وز بر خوشبوی نیلوفر نشست
چون گهِ رفتن فراز آمد، نَجَست
هر که چون خر فتنهٔ خواب و خور است
گرچه مردمصورت است آن هم خر است
ای شکم پر نعمت و جانت تهی
چون کنی بیداد؟ کایزد داور است
گر تو را جز بتپرستی کار نیست
[...]
بنده گر خوبست گر زشت آن تست
عاشق ار دانا و گر نادان تراست
ساقیا در جام من ریز آب رز
زان بضاعت ده که عشرت سود اوست
در جهان چون آب رز معلوم نیست
آتشی کز زلف ساقی دود است
عزم آن دارم که امشب نیم مست
پای کوبان کوزهٔ دردی به دست
سر به بازار قلندر برنهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست
تا کی از تزویر باشم رهنمای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.