بیا که جان و دلم در هوای درویش است
بیا که شاه جهانی گدای درویش است
به خاک پای فقیران و جان سر حلقه
که سرمهٔ نظرم خاک پای درویش است
در آن مقام که روح القدس ندارد بار
در آ که گوشهٔ خلوت سرای درویش است
صدای نغمهٔ عاشق و ذوق مجلس ما
نمونه ای ز حضور و نوای درویش است
به یاد ساقی باقی بنوش دُردی درد
که جام دُردی دردش دوای درویش است
اگرچه عاشق درویش با دل ریشم
ولی خوشم چو بلا از برای درویش است
سماع و مطرب ذوق است و صحبت درویش
ترنم نفس جانفزای درویش است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هما ز سایه دهد گرچه دولتی به شهان
ولی چو سایه، خودش از قفای درویش است
تمام یافته پوست تخت، می داند
که تخت پادشهان، نصف جای درویش است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.