گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

ما غرقهٔ آبیم چنین تشنه عجیبست

در خانهٔ خویشیم و غریبیم غریبست

در عین وصالیم و گرفتار فراقیم

ما دور ز یاریم ولی یار قریبست

درماندهٔ دردیم ولی خرم و شادیم

ما را چه غم از درد چو محبوب طبیبست

در دیدهٔ مجنون همه جا صورت لیلی است

در چشم محبان همه معنی حبیب است

ای عقل تو مخموری و من عاشق سرمست

غوغا مکن ای خواجه که این هردو حبیبست

لاهوت تو چون موسی و ناسوت تو مابوت

معنی تو چون موسی و صورت چو صلیبست

مائیم که معشوق خود و عاشق خویشیم

هم سید و هم بنده نظر کن که حبیبست