جان و جانان توئی چه پنداری
باش یکتا دوئی چه پنداری
از حدوث قدم چه می گوئی
کهنه و نو ، نوی چه پنداری
گفتمت عاشقانه می ، می نوش
قول ما نشنوی چه پنداری
راه میخانه را غلط کردی
به خطا می روی چه پنداری
ما چنین مست و تو چنان مخمور
تو چو ما کی شوی چه پنداری
یار در خانه و تو سرگشته
در به در می روی چه پنداری
می و جامی و سید و بنده
نعمت الله توئی چه پنداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و معرفت میپردازد و از محبوب سخن میگوید. شاعر با سوالاتی درباره وحدت و عدم، وجود و عدم زمان، و همچنین عشق و میپرسی، به تردیدها و باورهای دیگران اشاره میکند. او از مستی و سرگیجهی عشق صحبت میکند و در نهایت به این موضوع میرسد که محبوب واقعی همان نعمت و روح حیات است. به طور کلی، این شعر غنایی به درک عمیقتری از عشق و وجود دعوت میکند.
هوش مصنوعی: تو جان و محبوب من هستی، پس چرا فکر میکنی که جدا از من هستی؟
هوش مصنوعی: از حدوث قدم نگران نباش، کهنه و نو در نظر تو چه تفاوتی دارند؟ چگونه میتوانی چیز نو را درک کنی؟
هوش مصنوعی: به تو گفتم که با عشق و محبت مینوشی، خواهش میکنم به وعده ما توجه کن و فکر نکن که چه احساسی داری.
هوش مصنوعی: به اشتباه به سمت میخانه رفتی، آیا فکر میکنی که این کار عاقلانه است؟
هوش مصنوعی: ما در حالتی مست و سرخوش هستیم و تو نیز مقدار زیادی سرمستی را تجربه میکنی. اما آیا فکر میکنی که تو هم میتوانی به این حالت برسید؟
هوش مصنوعی: دوستت در خانه است و تو بیهدف و گیج در کوچهها پرسه میزنی، چه تصوری از این وضعیت داری؟
هوش مصنوعی: تو از نعمتهای خداوند هستی، و همواره در کنار تو مینوشم و لذت میبرم. نظر تو چیست؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.