شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۹

گرچه آب حیات را مانی

در جهان جاودان کجا مانی

ای که گوئی به پادشا مانم

غلطی کرده ای گدا مانی

۳

بر سر پل چه خانه می سازی

زود باشد که بی سرا مانی

ما چنین مست و تو چنان مخمور

که به رندان بزم ما مانی

درد باید که تا دوایابی

درد چون نیست بی دوا مانی

از رفیقی سید عالم

حیف باشد اگر تو وامانی