گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

برو ای عقل و پند مست مده

پند سرمست می پرست مده

جان مده گر هوای ما داری

دامن ذوق ما ز دست مده

ساقیا جام می بیار و بیا

به جز از می به دست مست مده

خاطر ما چو زلف خود مشکن

سر موئی به ما شکست مده

نعمت الله را به دست آور

لیکن او را به هر چه هست مده

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
خاقانی

راز دارم مرا ز دست مده

بی‌خودان را به خودپرست مده

نجده ساز از دل شکسته‌دلان

این چنین نجده را شکست مده

شست تو همت است و صید تو مال

[...]

اوحدی

جام می یافتی، ز دست مده

تو خودش نوش کن، به مست مده

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدی
شاه نعمت‌الله ولی

دامن عاشقان ز دست مده

جام می جز به رند مست مده

خاطر ما چو زلف خود مشکن

سر موئی به ما شکست مده

می به زاهد مده که حیف بود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه