گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

لطفش کرم نموده میخانه دام کرده

در حق جمله عالم انعام عام کرده

میخانه ای چنین خوش بر ما سبیل کرده

ما را شراب داده مست مدام کرده

کرده حلال بر ما جام می محبت

افشای سرّ خود را بر ما حرام کرده

سلطان حسن جانان ملک جهان گرفته

عقل آمده به خدمت خود را غلام کرده

جانان و جان سید باشند نعمت الله

نامش نکو نهاده ختم کلام کرده

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مجیرالدین بیلقانی

ای گرد صبح صادق از مشگ وام کرده

روی چو آفتابت صد صبح شام کرده

خون حرام ما را کرده حلال بر خود

وصل حلال خود را بر ما حرام کرده

بسته کمر چو جوزا یعنی غلام خاصم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه