گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

شاهان جهان باشند از جان چو گدای تو

محبوب تر از جانی صد جان به فدای تو

رندان ز تو می جویند زهاد ز تو حلوا

هر کس به هوای خود مائیم و هوای تو

دل خلوت خاص تست ، بنشین تو به جای خود

والله که نخواهم داشت غیر تو به جای تو

گر دست مرا گیری من دامن تو گیرم

پائی ز تو گر یابم آیم به سرای تو

گویند که این و آن باشند برای ما

نی نی که غلط کردند هستند برای تو

جز نقش خیال تو در چشم نمی آید

هر نور که می یابم بینم به لقای تو

در دار فنا سید از عشق تو گر جان داد

جانش ز خدا جوید پیوسته بقای تو