آن چنان حضرتی چنین می بین
چشم بگشا همان همین می بین
جام و می را به همدگر دریاب
نظری کن به آن و این می بین
ذره و آفتاب در نظر است
تیز می بین و خرده بین می بین
جام گیتی نما به دست آور
روبرو یار همنشین می بین
حسن او را نگر به دیدهٔ او
نور آن روی نازنین می بین
نور چشم است و دیدهٔ روشن از او
دیده و نور را قرین می بین
نعمت الله امین حضرت اوست
آن امانت نگر امین می بین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.