اگر نه نور او بودی نبودی چشم ما روشن
و گر نه او نمودی رو که بنمودی خدا روشن
به ما آئینه ای بخشید و روی او در آن پیدا
به ما نوری عطا فرمود از آن شد چشم ما روشن
سخن از دی و از فردا مگو امروز خود فردا
خوشی بر چشم ما بنشین ببینش حالیا روشن
شب تاریک هجرانش به روز آور که وصل او
شب ، روشن کند چون روز سازد چشم ما روشن
چراغ خلوت دیده ز شمع شکر برافروزی
ببینی نور چشم ما درین خلوتسرا روشن
صفای جام می ما را نماید ساقی باقی
بگیر این جام می از ما که تا گردد تو را روشن
دو چشم روشن سید نماید نعمت الله را
به نور او توان دیدن جمال کبریا روشن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نور الهی و روشناییای که خداوند به انسانها عطا کرده اشاره میکند. او بیان میکند که بدون حضور و نور خدا، چشمها نمیتوانستند روشن باشند. شاعر همچنین صحبت از زیبایی و روشنی وجود خدا میکند و تأکید دارد که انسان باید در لحظه حال زندگی کند و از زیباییهای زندگی بهرهمند شود. شاعر در ادامه به شب تاریک هجران اشاره میکند و دعا میکند که وصل الهی روز را روشن کند. در نهایت، شاعر به نعمتهای خدا و زیباییهای او میپردازد و از خواننده میخواهد که از این نعمتها بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: اگر نور او نبود، چشمهای ما روشن نمیشد و اگر او خود را نمینمود، خداوندی که به ما نور میدهد هم قابل دیدن نمیبود.
هوش مصنوعی: به ما آینهای داده شد که در آن چهرهی او نمایان است و همچنین نوری به ما عطا کرد که موجب روشنی چشمهای ما شد.
هوش مصنوعی: در مورد گذشته و آینده صحبت نکن، امروز را دریاب و لحظهای شاد را که در پیش داریم، مشاهده کن که حالا روشن و واضح است.
هوش مصنوعی: در دل شب تاریک فراق او، روزی بیاور که زیبایی وصالش مانند روز، دل را روشن کند و چشمان ما را پر از نور نماید.
هوش مصنوعی: در تاریکی این مکان، نور شمع شیرین تو را میبینم که روشنایی چشم ما را در این خلوت میافزاید.
هوش مصنوعی: ساقی، با این شراب ما را شاداب میکنی، پس این جام را از ما بگیر تا تو نیز روشن و پر از نور شوی.
هوش مصنوعی: چشمان روشن سید، نعمت الهی را نمایان میسازد و تنها با نور او میتوان زیبایی عظیم را دید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهی از شبنم رخساره ات چشم حیا روشن
چراغ ماه را از شمع رویت پیش پا روشن
اگر من از غبار خاطر خود پرده بردارم
نگردد تا قیامت آب این نه آسیا روشن
نمی یابد مسیح از ناتوانی جسم زارم را
[...]
ز شمع فیض تاریکی است، قانع را سرا روشن
چراغ دولت است از سایه بال هما روشن
اگر خواهد خدا کارت بدست دشمنان سازد
بزور باد میگردد چراغ آسیا روشن
درین پیری که با این چشم باید فکر خود دیدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.