ساقی سرمست رندان می دهد جامی به من
وز لب او می رسد هر لحظه پیغامی به من
گاه زلفش می فشاند گاه بر رو می نهد
می نماید روز و شب صبحی و خوش شامی به من
منشی دیوان اعلی از قضا و از قدر
می نویسد خوش نشانی می نهد نامی به من
من دعا گویم دعای دولتش گویم مدام
در عوض او می دهد هر لحظه دشنامی به من
در خرابات مغان مست و خراب افتاده ایم
هرچه خواهد گو بگو علم کالانعامی به من
دام و دانه می نهد صیاد حسن از زلف و خال
تا بگیرد مرغ روحی می کشد دامی به من
در رسالت هرچه می بینم رسول خضر شد
هر نفس می آورند از غیب پیغامی به من
نعمت الله مجلس رندانه آراسته
چشم مستش می دهد در هر نظر جامی به من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.