حالی است مرا با می و مستان که چه گویم
رازیست میان من و رندان که چه گویم
بزمیست ملوکانه و ساقی که چه پرسی
من عاشق سرمست حریفان که چه گویم
چون بلبل سودازده در مجلس عاشق
آورده ام این صورت بستان که چه گویم
هر نقش خیالی که مرا در نظر آید
گویم که بگوئید به جانان که چه گویم
از روز ازل عاشق مستم چه توان کرد
باشم ابدا مست بدان سان که چه گویم
خود خوشتر ازین قول که گفتم نتوان گفت
ذوقیست در این گفتل مستان که چه گویم
گنج ار طلبی کنج دل سید ما جو
نقدیست درین گوشهٔ ویران که چه گویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.