گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

عاشق روی نازنین توام

والهٔ زلف عنبرین توام

من اگر کافرم اگر مومن

در همه کیشها به دین توام

به یقین جان بی گمان منی

بی گمان عاشق یقین توام

عشق تو شمع و من چو پروانه

سوختهٔ عشق آتشین توام

گر به میخانه ور بکعبه روم

در همه جای همنشین توام

تو مرا برگزیدی از دو جهان

من به جان عاشق گزین توام

صورت جان توئی و معنی دل

من هم آن تو و هم این توام

هر چه دارم همه امانت تواست

بسیارم چو من امین توام

گنج اسما به من تو بخشیدی

نعمت الله و نور دین توام

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode