گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

داریم نگاری به کمالی که چه گویم

حسنی که چه پرسی و جمالی که چه گویم

خوش نقش خیالی است که نور بصر ماست

نقشی و چه نقشی و خیالی که چه گویم

ساقی قدحی بادهٔ مستانه به من داد

زان آب حیاتی و زلالی که چه گویم

شمع است و شبستان و می و شاهد سرمست

بزمی است ملوکانه و حالی که چه گویم

در آینهٔ دیدهٔ سید بتوان دید

تمثال جمالی به مثالی که چه گویم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شاه نعمت‌الله ولی

بنمود جمالی به کمالی که چه گویم

حسنی و چه حسنی و جمالی که چه گویم

بنوشته خطی بر ورق روی چو ماهش

هر حرفی از آن خط به مثالی که چه گویم

بر دیدهٔ ما نقش خیالش گذری کرد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه