عشق آمد که بلا آوردم
این بلا بهر شما آوردم
دردمندی گه دوا می جوید
دُرد درد است دوا آوردم
عشق گوید که منم محرم راز
خبر سر خدا آوردم
عشق شاهست و منم بندهٔ او
خدمتش نیک به جا آوردم
عمر جاوید به من او بخشید
ورنه من خود ز کجا آوردم
سر خود در هوس دار بقا
بر سر دار فنا آوردم
نعمت الله به همه بخشیدم
بینوا را به نوا آوردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به بیان احساسات و تجربیات خود درباره عشق میپردازد. او عشق را منبع بلا میداند و اعتقاد دارد که این بلا را برای دیگران آورده است. او به درد و رنج انسانها اشاره میکند و میگوید که عاشق به دنبال درمان دردهاست. عشق را محرم راز مینامد و به حقیقتهای الهی اشاره میکند. شاعر خود را بنده عشق معرفی کرده و خدمت به عشق را نیکو میداند. او به نعمتهای خداوند و بخشش آنها اشاره میکند و در نهایت به انسانهای نیازمند عشق و کمک مینماید.
هوش مصنوعی: عشق به من این دشواری را تحمیل کرد و من این مشکل را به خاطر شما تحمل کردم.
هوش مصنوعی: کسی که دردی دارد، به دنبال درمان میگردد. این درد عمیق است و من درمانی برای آن آوردهام.
هوش مصنوعی: عشق میگوید که من دارای اسرار و رموزی هستم و ارتباط نزدیکی با حقیقت الهی دارم.
هوش مصنوعی: عشق مانند پادشاهی است که من در خدمت او هستم و برای او کارهای خوبی انجام دادهام.
هوش مصنوعی: خداوند عمری طولانی به من عطا کرده است، در غیر این صورت، من نمیدانم چگونه چنین عمری را به دست آوردهام.
هوش مصنوعی: من برای دستیابی به بقا و ماندگاری، همه چیز را برای خودم به خطر انداختم و به استقبال خطر و فنا رفتم.
هوش مصنوعی: به همه نعمتهای الهی عطا کردهام و کسی که در سختی و بیپولی است را به زندگی خوب و خوشبختی هدایت کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.