گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

همدمی گر طلب کنی یک دم

باش با جام می دمی همدم

گنج و گنجینه خداوندی

طلبش کن ز حضرت آدم

گر کسی جم ندید جامش دید

ما ندیدیم جام را بی جم

دردمندیم و درد او درمان

دل ما ریش و زخم او مرهم

جام می را بگیر و خوش می نوش

که بود ذوق این و آن با هم

مظهر اسم اعظم اوئیم

غیر ما کیست صاحب اعظم

این و آن در جهان فراوانند

نعمت الله یکی است در عالم

 
 
 
کاشی‌چینی - بازی جورچین ایرانی
رودکی

از تو خالی نگارخانهٔ جم

فرش دیبا فگنده بر بجکم

شهید بلخی

دانش و خواسته‌ است نرگس و گل

که به یک جای نشکفند به هم

هر که را دانش است خواسته نیست

و آن که را خواسته است دانش کم

عنصری

از گهر گرد کردن بفخم

نه گهر چید هیچکس نه درم

مسعود سعد سلمان

نیست گشت از هوای خود عالم

جز به مدح تو بر نیارد دلم

حشمتت در جهان فکند آواز

همتت بر فلک نهاد قدم

محمدت را ستوده رای تو جفت

[...]

مشاهدهٔ ۵ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
ابوالفرج رونی

موکب جشن خاص شاه عجم

اندر آمد به ساحت عالم

چتر میمون ماه پیکر او

سایه گسترده بر بنی آدم

پی آن بر ملک مبارک باد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفرج رونی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه