جانا ز دل خدنگ جفا را تو باز دار
بر روی عاشقان در الطاف باز دار
امشب خیال آن شه خوبان ندیم ماست
ای دل در سرور رقیبان فراز دار
چون شمع پیش روی تو کردم وجود خویش
یک ره نظر به سوی دل جان گداز دار
تا چند صوفیا ز هیاهوی بی اصول
یک چند نیز گوش به قانون ساز دار
ای شاهدی ز نازش دلبر مشو ملول
گر ناز می کند حبیب تو رو به نیاز دار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از محبوب خود میخواهد که آسیبها و سختیها را از دل دور کند و به عاشقان محبت و لطف ارائه دهد. او در شب به یاد محبوب زیبایش به سر میبرد و از دل میخواهد که در غم رقیبان شاداب باشد. شاعر خود را مانند شمع در برابر محبوب قرار میدهد و از او میخواهد که نگاهی به دل آتشین او بیندازد. او همچنین به صوفیان اشاره میکند که نباید به ظواهر و هیاهوهای بیاساس توجه کنند و باید به اصول واقعی ایمان داشته باشند. در پایان، او از محبوب میخواهد که با ناز خود، او را از غم و رنج دور کند و به نیازهایش پاسخگو باشد.
هوش مصنوعی: عزیزم، تو باید تیرهای نیرنگ و ستم را از دل برانی و بر روی عاشقان مهربانی را نثار کنی.
هوش مصنوعی: امشب در ذهن من فقط خیال آن محبوب زیباست. ای دل، در این حال شادی، به رقبای خود غبطه نخور.
هوش مصنوعی: من وجود خود را همچون شمعی در برابر تو قرار دادم، تنها یک بار به دل سوزان من نگاه کن.
هوش مصنوعی: یک مدت دیگر، ای صوفیان، از سر و صدای بیقاعده و بیمعنا دوری کنید و به قوانین و اصول کهن گوش دهید و آنها را رعایت کنید.
هوش مصنوعی: ای شاهد! نگران نباش اگر معشوقت بر تو ناز میکند، چرا که او به محبت و نیاز تو پاسخ میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای فتنه را دو نرگس شوخ تو رازدار
من بهر محنتم، دگران را بنازدار
جانا تو نازنینی و خلقی نیازمند
چشمی بناز جانب اهل نیاز دار
از نقش کائنات مبین جز خیال دوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.