گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاهدی

هر سر که بوی سنبل تو در دماغ داشت

از مشک و از شمامه عنبر فراغ داشت

در تن نماند یک سر مو بی نشان تو

هر جا که دیدمش ز خدنگ تو داغ داشت

هر چند بود لاله جگر خون ز درد عشق

لیکن به یاد لعل تو بر کف نفاغ داشت

دوشینه شمع روشنی خود به باد داد

کز روی یار مجلس رندان چراغ داشت

گر شاهدی به باغ نشد زین عجب مدار

کو با خیال حسن تو بس باغ و راغ داشت

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
امیر شاهی

دوش از رخ تو بزم گدایان چراغ داشت

وز دیدن تو دیده گلستان و باغ داشت

هر جلوه‌ای که شاهد مه داشت بر فلک

دل با فروغ روی تو زان‌ها فراغ داشت

با شام طره تو نهان بود کار دل

[...]

میلی

پروانه گر ز خلق نهان درد و داغ داشت

دست زمانه عاقبتش بر چراغ داشت

اظهار سرّ خویش مگر کرده‌ای به غیر

کامروز پیشتر ز تو آهنگ باغ داشت

شب در گرفت پنبه داغ دلم ز آه

[...]

غروی اصفهانی

شمسی که از غمش دل هر لاله داغ داشت

قمری ز شور او چه نواها به باغ داشت

با آن دلی که داشت لبالب ز غم کجا

از سیل اشک و آه دمادم فراغ داشت

زندانیان غم ز غمش آگهند و بس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه