شیخ محمود شبستری
»
سعادت نامه
»
باب دوم
»
فصل هفتم
»
بخش ۱ - الفصل السابع فی حقیقة صفاته تعالی علم الیقین
این صفتهای هفت گانه که رفت
دائماً ذات را بود هر هفت
همه چون ذات وی قدیم الذّات
متبرا ز کثرت و هیئات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواستم با نیاز و داشادش
پدر اینجا بمن فرستادش
حرکاتش همه ره هنرست
برم از جان من عزیزترست
آمد آن رگ زن مسیح پرست
تیغ الماس گون گرفته به دست
کرسی افگند و بر نشست بر او
بازوی خواجهٔ عمید ببست
نیش درماند و گفت: «عز علی»
[...]
برگزین زین جهان یکیّو بس
گرت بادانش و خرد خویشیست
وقتی اندر زمین و امر شاست؟
بود مردی گدا و گاوی داشت
گفت بوسه دهیام؟ گفتا شصت
گفت هان وقت هست؟ گفتا هست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.