آن نبینی که پرتو خورشید
چون کند میوۀ سیاه سپید
امر در دل همین اثر دارد
قوّتی را به فعل میآرد
در ارادت نهفته بود احوال
تا رسد هر کسی به حد کمال
امر وارد شد آزمایش را
آن نکوهش مر این ستایش را
سرّها جمله آشکارا شد
کارهای نهفته پیدا شد
آنکه جان و تن ترا پرورد
امر بود و ارادت ای سره مرد
هرکه زین هر دو پروریده شود
دان که او نفس آرمیده شود
سایه پرورد سرخ رو نبود
روی صحرانشین نکو نبود
هرکه بنشست، گشت سرخ و سفید
گاه در سایه، گاه در خورشید
امر بگذار و در ارادت پیچ
چیست بیرون از این دو دولت هیچ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.