بخش ۱ - الفصل الثّالث فی تنزیه ذاته تعالی و تقدّس علم الیقین
ذات حق در جهات میناید
کم نگردد ز هیچ و نفزاید
متبرا ز چند و چون ذاتش
وز مقولات ده برون ذاتش
چون به موضوع در نمیآید
گفت جوهر ورا کجا شاید
جای خواهد همیشه هر جوهر
عرض است حال باز در جوهر
آنکه را جای نیست نبود حال
عرض و جوهری بدوست محال
هیچ حادث در او نگردد حال
عرضیت بر او گزاف و محال
کم و کیف و متی و اَیْن و مضاف
وضع و فعل، انفعال، ملک گزاف
دانش آفریده نیست محیط
به کمالش چه مردم و چه بسیط
نکند وصف او عبارت ما
نرسد سوی او اشارت ما
«لیس» را با «کمثله» برخوان
معنی آن قوی کن از برهان
نه به کس نه کسی بدو ماند
صفت ذات او هم او داند
«لایحیطون» از این بیان کرده است
بینشانی از او نشان کرده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.