ایا چو فصل بهار از رخت جهان را زین
رخ تو ثانی خورشید و ثالث القمرین
به سوی جدول خوبان که مظهر حسنند
لطافت آب روان آمد و تو رأس العین
همین که در تو اثر کرد شرم عثمانی
شود ز رنگ دو رخ چهرهٔ تو ذوالنّورین
از آدمی و پری هیچ کس نماند زشت
چو نور روی تو قسمت کنند بر ثقلین
اگر چه کوی تو امروز شهرتی دارد
به کشتگان غم تو چو کربلا به حسین
کنون به لعل تو آب حیات نسبت یافت
چو طول عمر به خضر و چو سد به ذوالقرنین
همای وصل توام سایه بر سر اندازد
رقیب ار نبود در میان غراب البین
گهرفشان کن بر دوست سیف فرغانی
که هست طبع و دلت دُرّ نظم را بحرین
بدان که در دو جهان کعبهٔ دل عشاق
به دوست فخر کند چون به مصطفی حرمین
به کوی عشق وطن ساز و رخت آنجا نه
که دلگشاتر از آن جای نیست در کونین
فراز قلهٔ طور است، کسب کن دیدار
کنار وادی قدس است خلع کن نعلین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین
بخار دریا بر اورمزد و فروردین
همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین
ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر
ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین
بمشکرنگ لباس اندرون شدست هوا
[...]
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
[...]
بشکل غالیه دانیست لاله ، یاقوتین
نشان غالیه اندر میان غالیه دان
بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین
بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین
مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست
حدیث کردن شیرین او به از شیرین
اگر بچین بنگارند نقش چهره او
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.