دل ز غمت زنده شد ای غم تو جان دل
نام تو آرام جان درد تو درمان دل
من بتواولی که تو آن منی آن من
دل بتو لایق که تو آن دلی آن دل
عشق ستمکار تو رفته بپیکار جان
شوق جگر خوار تو آمده مهمان دل
تر کنم از آب چشم روی چو نان خشک را
چون جگری بیش نیست سوخته بر خوان دل
بنده ز پیوند جان حبل تعلق برید
تا سر زلف تو شد سلسله جنبان دل
انده دنیانداد دامن جانم ز دست
تا غم تو برنکردسر ز گریبان دل
عشق تو چون چتر خویش بر سر جان باز کرد
سر بفلک برکشید سنجق سلطان دل
روی ز چشمم مپوش تا نتواند فگند
کفر سر زلف تو رخنه در ایمان دل
تا برهاند مرا ز انده من سالهاست
تا غم تو می کشد تنگی زندان دل
از صدف لفظ خویش معنی چون در دهد
گوهر شعرم که یافت پرورش از کان دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و درد فراق و تأثیر عمیق آن بر دل و جان شاعر است. شاعر از غم و بیقراری ناشی از عشق به معشوق سخن میگوید و تأکید میکند که این عشق همواره در زندگیاش حاضر و در حال جنگ با جانش است. او به صورت نمادین بیان میکند که چگونه عشق میتواند دل را به درد آورد و جان را آسوده کند. همچنین از نیاز به حضور معشوق و تأثیر شگرف او بر احساسات و زندگیاش صحبت میکند. شاعر در نهایت عشق را به عنوان یک گوهر ناب و منبع الهام خود میداند که از دل برمیخیزد و او را به خلق شعر وادار میکند.
هوش مصنوعی: غم تو باعث حیات دل من شده است؛ ای غم، تو جان دل منی. نام تو باعث آرامش جان من است و درد تو درمان دل من است.
هوش مصنوعی: تو در واقع خود من هستی و من نیز به خاطر تو، دلی شایسته دارم که تو نیز آن دل را داری.
هوش مصنوعی: عشق تو به جنگ با جان من آمده است و شوق دیدار تو همچون مهمانی در دل من حضور دارد.
هوش مصنوعی: چشمانم را از اشک پر میکنم و مانند نان خشکی که به شدت نیاز به آب دارد، برای دل سوزان خود به این وضعیت دچار شدم. در واقع، دل من به اندازهای سوخته است که نمیتواند چیزی بیشتر از این تحمل کند.
هوش مصنوعی: من از پیوند جان خود را جدا کردم و به عشق تو، دل و جانم به تحرک درآمد.
هوش مصنوعی: نگذار دنیا دامن جانم را از دستم بیرون ببرد، تا زمانی که غم تو از دل من کنار نرود.
هوش مصنوعی: عشق تو مانند چتری بر سر جانم سایه افکنده و باعث شده که دل به اوج و بلندیها پرواز کند.
هوش مصنوعی: نگاهت را از من برنگردان تا کفر به زلفهای تو قلبم را دچار تردید نکند.
هوش مصنوعی: سالهاست که در انتظار رهایی از غم و اندوه خود هستم، چرا که درد فراق تو باعث تنگی و سختی قلبم شده است.
هوش مصنوعی: از صدای خودم چیزی مانند گوهر شعر را بیرون میآورم، که پرورش یافته از عمق دل است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای سر زلف خوشت سلسله جنبان دل
دل به لبت دادهام جان تو و جان دل
بر رخ زیبای خود زلف مشوش ببین
تا بنماید تو را حال پریشان دل
دل چو گرفتار شد در شکن زلف تو
[...]
ای ز گل روی تو رونق بستان دل
وی ز هوای رخت تازه گلستان دل
ای ز رخ مهوشت فُسحت بستان جان
وی ز دهان خوشت تنگی میدان دل
ای زِ خَم زلف تو سلسله در پای جان
[...]
تا شکن زلف تو است سلسله جنبان دل
جمع نخواهد شدن حال پریشان دل
شوق تو در هم شکست پنجهٔ شاهین صبر
عشق تو لشکر کشید بر سر سلطان دل
هم خط نوخیز تو سبزه گلزار جان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.