جرعه یی می نخورده از دستش
بیخودم کرد نرگس مستش
هرکه از جام عشق او می خورد
توبه گر سنگ بود بشکستش
بکسی مبتلا شدم که نرست
مرغ از دام و ماهی از شستش
بهمه جای می رود حکمش
بهمه کس همی رسد دستش
از عنایت مپرس کآن معنی
نیست در حق بنده گر هستش
هرکه عاشق نشد، بدامن دوست
نرسد دست همت پستش
سیف از مشک بوی دوست شنید
بر گریبان خویشتن بستش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به قدرت و جذابیت عشق دارد. شاعر میگوید با یک جرعه از عشق محبوبش، به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و حالتی مست و بیخود پیدا کرده است. هر کس که از عشق او بهرهمند شود، حتی اگر در ابتدا سنگ باشد، توبهاش خواهد شکست. شاعر در عشق به کسی مبتلا شده که گویا از مشکلات رهایی ندارد. عشق او همهجا میرود و کسی از آن مصون نیست. شاعر همچنین یادآور میشود که اگر کسی عاشق نشود، نمیتواند به آرزوهایش برسد. در نهایت، او بوی محبت را در خود حس میکند و این عشق را بر خود میگیرد.
هوش مصنوعی: بیخبر از او به سراغش نرفته بودم، اما نگاه مسحورکنندهاش مرا دیوانه کرده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که از نوشیدنی عشق او بنوشد، حتی اگر سنگدل و توبهکار باشد، دلش را خواهد شکست.
هوش مصنوعی: من به درد و مصیبتی گرفتار شدم که مانند پرندهای در دام و ماهیای در دست نمیتواند خود را آزاد کند.
هوش مصنوعی: حکم او به هر جا میرسد و تاثیرش بر همه افراد مشخص است. هر کس نمیتواند از دست او در امان باشد.
هوش مصنوعی: به واسطه لطف و توجه نخواهی دانست که این موضوع برای من معنایی ندارد، اگرچه ممکن است وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق نشود، به محبت دوست نخواهد رسید و تلاش او بیثمر خواهد ماند.
هوش مصنوعی: سیف از عطری که شبیه بوی دوست بود، آگاه شد و آن را بر روی گریبان خود گذاشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دستم نرسد به زلف چون شستش
در پای از آن فتادم از دستش
گر مرغ هوای او شوم شاید
صد دام معنبر است در شستش
از لب ندهد میی و میداند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.