شکر اندر پسته پنهان وآب حیوان در شکر
لاله بر خورشید آن مه دارد وگل بر قمر
قوت دل در غم او چون شفا در انگبین
راحت جان در لب او چون حلاوت در شکر
روی معنی دار او از دانه خالش کند
طعمه مرغان روح اندر قفسهای صور
چون شکوفه پایمال هرکس وناکس شوم
گر بسنگ از وی جدا گردم چو میوه از شجر
بر در جانان نشین تا قدر تو افزون شود
کآب در دریا شود در، خاک در معدن گهر
خدمت پیوسته کن تا روی بنماید قبول
حلقه چون دائم زنی ناچار بگشایند در
خاک را تأثیر آب زندگانی آمدی
دوست گر دامن کشان بر خاک ما کردی گذر
شوق او در طبع من چون نامیه است اندر نبات
کو زشاخ خشک بیرون آورد گلهای تر
شعرمن در وصف او جلاب جان پرور شود
گر درآمیزد بهم آب وشکر با یکدگر
من نپرهیزم زروی دوست دیدن بعد ازین
کی کند پرهیز بلبل از گل ونحل از زهر
سیف فرغانی اگر جانان خوهی جان ترک کن
نزد صاحب دل زصد جانست جانان خوبتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر
جامه ای کش ابره از مشکت وز آتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته بآتش ماه و سال
و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر
چون تواند دل برون آمد ز بند حلقه هاش
[...]
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
[...]
اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر
نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟
خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته
[...]
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر
دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست
باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست
[...]
مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ
لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ
قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ
فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.