گنجور

 
سیف فرغانی

دوش در مجلس ما بود ز روی دلبر

طبقی پر ز گل و پسته و بادام و شکر

ذکر آن پسته و بادام مکرر نکنم

شکرش قوت روان بود و گلش حظ نظر

عقل در سایه حیرت شده زآن رو و دهان

که ز خورشید فزونست وز ذره کمتر

خط ریحانی بر چهره مشکین خالش

همچو بر برگ سمن بود غبار عنبر

وصف آن حسن درازست و من کوته بین

بمعانی نرسیدم ز تماشای صور

پیش رخسار چو خورشید وی آن مرکز نور

کمتر از نقطه بود دایره روی قمر

هست آن میوه دل نوبر بستان جمال

وندرو جمع شده حسن گل و لطف زهر

خوبی از صورت او بود چو پر از طاوس

حسن از صورت او خوب چو طاوس از پر

از پی حسن بهین همه اجزا شد روی

وز پی روی رئیس همه اعضا شد سر

هردم از آتش حسرت لب عشاقش خشک

دایم از آب لطافت گل رخسارش تر

او توانگر بجمالست و شده خوار و عزیز

ما بر او چو گدا او بر ما همچون زر

اوست پیدا و سرافراز میان خوبان

همچو در قلب سپهدار و علم در لشکر

سر انصاف بزیر قدم او آورد

سرو اگر داشت قد از قامت او بالاتر

بر جگر تیغ زند غمزه تیر اندازش

دل چون آهنش از رحم ندارد جوهر

سیف فرغانی دلبر بلطافت آبست

نه چنان آب که از وی بتوان کرد گذر

 
 
 
کسایی

از خضاب من و از موی سیه کردن من

گر همی رنج خوری، بیش مخور، رنج مبر!

غرضم زو نه جوانی است؛ بترسم که زِ من

خردِ پیران جویند و نیابند مگر!

فرخی سیستانی

رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر

خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر

بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم

رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر

سبکی کرد و بهنگام سفر کرد و برفت

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۶۷ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

عید شاداب درختیست که تا سال دگر

از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر

بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ

بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر

زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۶۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
منوچهری

دسته‌ها بسته به شادی بر ما آمده‌ای؟

تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟

مشاهدهٔ ۱۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
قطران تبریزی

ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر

عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر

غم عشق تو روانم بلب آورده بلب

درد هجر تو توانم بسر آورده بسر

شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه