دلی کز وصل جانان بازماند
تنی باشد که از جان باز ماند
نگارینا منم بی روی خوبت
شبی کز ماه تابان باز ماند
چه باشد حال آن بیچاره عاشق
که از وصلت بهجران باز ماند
چه گردد ذره سرگشته راحال
که از خورشید رخشان باز ماند
اگر خورشید رخسار تو بیند
درآن رخساره حیران بازماند
وگر بار فراقت بروی افتد
ز دور این چرخ گردان باز ماند
غم تو قوت جان عاشقانست
روا نبود کز ایشان بازماند
نه دست خلق راشاید عصایی
که از موسی عمران باز ماند
کسی را دست آن خاتم نباشد
کز انگشت سلیمان بازماند
باسکندر کجا خواهد رسیدن
گر از خضرآب حیوان بازماند
بزیر ران هر مردی نیاید
چو رخش از پور دستان باز ماند
نگارا سیف فرغانیست بی تو
چو بلبل کز گلستان بازماند
زر اشعار او در روم گنجیست
که زیر خاک پنهان بازماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ درد و رنج و فراق عاشقان سخن میگوید. شاعر از دلی صحبت میکند که از وصال محبوب باز مانده است و تنش نیز از جان خالی مانده. او به حال عاشقانی اشاره میکند که از دیدار معشوق محرومند و از آنها میپرسد حال چه میشود که بیخبرند از عشقشان. تصاویر زیبا و استعارههای مختلفی دربارهٔ خورشید و خورشید رخسار محبوب و تأثیر آنها بر عاشقان آورده شده است. شاعر بیان میکند که غم محبوب نیازی اساسی برای عاشقان است و اینکه هیچ کسی نمیتواند از دستاوردهای بزرگ و جلالی باز بماند در حالی که عشق و دیوانگی آن محبوب دنبال میشود. در نهایت به این نکته اشاره میشود که حتی اشعار شاعر در دوری از محبوبش به گنجی زیر خاک تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: دلهایی که از وصل محبوب محروم ماندهاند، مانند بدنی هستند که از جان خود بیبهره شده است.
هوش مصنوعی: عزیزم، من بدون چهره زیبای تو در شبی زندگی میکنم که ماه درخشنده نتوانسته است تابش کند.
هوش مصنوعی: حالا حال آن عاشق بیچاره چه خواهد شد که از پیوستن به معشوقش محروم مانده است؟
هوش مصنوعی: اگر ذرهای که در فضا سرگردان است از تابش نور خورشید محروم بماند، چه بر سرش میآید؟
هوش مصنوعی: اگر خورشید چهره تو را ببیند، شگفتزده و مبهوت خواهد شد و نمیتواند از زیباییات چشم بردارد.
هوش مصنوعی: اگر بار فراق تو بر دوش من بیفتد، این دنیای گردان از دور خود نگه میدارد و متوقف میشود.
هوش مصنوعی: غم تو نیروی زندگی عاشقان است و جایز نیست که آنها از این غم دور بمانند.
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که هیچکس نمیتواند به اندازه عصای موسی، معجزهگر و قدرتمند باشد و دست مردم در این زمینه کوتاه است. به عبارتی، تواناییهای خارقالعادهای که برخی افراد دارند، در دست دیگران نیست و این ویژگیها از آن خلق نیست.
هوش مصنوعی: هیچکس به اندازه سلیمان قدرت و حکمت ندارد و هیچکس نمیتواند به اندازه او تأثیرگذار باشد.
هوش مصنوعی: آیا اسکندر به کجا خواهد رسید اگر از آب حیات که به خضر نسبت داده شده، بی بهره بماند؟
هوش مصنوعی: زیر ران هر مردی نميتواند به مانند اسبی باشد که از پاهای پرتوانی برخوردار نیست.
هوش مصنوعی: ای جانم، بدون تو حال و روزم مانند بلبلی است که از گلستان دور مانده و از زیباییها و شادیها بیبهره است.
هوش مصنوعی: اشعار او در روم مانند گنجی است که زیر خاک پنهان باقی مانده و ارزش آن برای همیشه مخفی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.