حسن تو بر ماه لشکر میکشد
عشق تو بر عقل خنجر میکشد
جان من بیتو ز تن در زحمت است
رنج یوسف از برادر میکشد
هر کرا عشقت گریبانگیر شد
از دو عالم دامن اندر میکشد
از تمنای کلاه وصل تست
هرکه بیتو زحمت سر میکشد
بر سر کویت ز عزت آفتاب
خاک را چون سایه در بر میکشد
در پی تو رهبر عشقت مرا
هر زمان در کوی دیگر میکشد
در ره عشقت ترازو دار چرخ
مفلسی را همچو زر بر میکشد
گردن جانم ز گوهرهای تو
همچو گوشت بار زیور میکشد
میخورد اندوه هجر از بهر وصل
جام زهری بهر شکر میکشد
سالها شد کز پی ابریشمی
روی بربط زحمت خر میکشد
سیف فرغانی سخنها گفت لیک
محرمی چون نیست دم درمیکشد
در سخن دل را مدد از روی تست
معدن از خورشید گوهر میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حسن تو بر ماه لشکر میکشد
عشق تو بر عقل خنجر میکشد
خدمتش بر دست میگیرد فلک
هر کرا دست غمت برمیکشد
دست عشقت هرکرا دامن گرفت
[...]
هر که از سلطان ما سرمی کشد
سر به زیر تیغ و خنجر می کشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.