چون کنم ای جان مرااز چون تو یاری چاره نیست
غمخور عشقم مرااز غمگساری چاره نیست
گرچه عشقت چاره دارد ازهزاران همچو ما
چاره ما کن که ماراازتو باری چاره نیست
پایدار آمد سر زلفت بدست دیگران
آخر اندر چنگ ما از چند تاری چاره نیست
تن بزن در هجر او ای دل که اندر کوی عشق
تا بدانی قدر وصل از انتظاری چاره نیست
از سر رحم ای رفیقان بنده را یاری کنید
کین زپا افتاده را از دستیاری چاره نیست
راحت دیدار جانان نیست بی رنج رقیب
هرکجا باشد گلی آنجا ز خاری چاره نیست
بی گمان چون موکب سلطان جایی بگذرد
دیده نظارگی رااز غباری چاره نیست
در شب وصلش بسی اندیشه کردم از فراق
هر که می نوشید او را از خماری چاره نیست
در جهان افسانه یی شد سیف فرغانی بعشق
عاشقان هستند لیک از نامداری چاره نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج عشق و جدایی میگوید. او به یاری و همدردی نیاز دارد و بیان میکند که چارهای جز صبر و تحمل در عشق نیست. شاعر در توضیح وضعیت خود، میگوید که ارتباط با معشوق فقط از راه رنج و انتظار ممکن است و در غیاب عشق، زندگی سخت و بیمعناست. همچنین به نقش سختیها و فقدانهای عشق اشاره دارد و بر این نکته تأکید میکند که بدون تحمل درد، نمیتوان لذت وصل را فهمید. در نهایت، شاعر به دنیا و عشقهای افسانهای خود اشاره کرده و میگوید که عاشقان زیادی هستند اما گاه به خاطر نام و جایگاه، از هم دور میشوند.
هوش مصنوعی: ای جان، من چگونه میتوانم از تو یاری بگیرم؟ هیچ راه حلی برای درد من وجود ندارد. عشق من چارهای جز غمگساری تو ندارد.
هوش مصنوعی: اگرچه عشق تو راه حل بسیاری از مشکلات است، اما لطفاً مشکلات ما را حل کن، زیرا برای ما چارهای جز تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دست سرنوشت زلف تو را به دیگران سپرد، اما ما هنوز در میان تعدادی رشته از آن، درمانی پیدا نکردهایم.
هوش مصنوعی: دل، در فراق و جدایی او صبر کن، زیرا در مسیر عشق تنها زمانی میتوانی ارزش وصال را درک کنی که انتظار را تجربه کرده باشی و چارهای جز آن نیست.
هوش مصنوعی: دوستان، با رحم و محبت دست یاری به من بدهید؛ زیرا کسی که از پا افتاده است، به کمک و حمایت شما نیاز دارد.
هوش مصنوعی: دیده شدن محبوب بدون زحمت و دردسر رقیب ممکن نیست؛ هرجا که گلی باشد، نمیتوان از خارها را نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: بیشک وقتی کاروان سلطان از جایی عبور کند، تماشاچیان نمیتوانند از گرد و غباری که ایجاد میشود فرار کنند.
هوش مصنوعی: در شب وصال محبوبم، به شدت به جدایی فکر کردم. برای هر کسی که از عشق او سیراب شده، هیچ راهی برای رهایی از کج خلقی و حالت ناخوشی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در دنیای افسانهها، شخصیتی به نام سیف فرغانی وجود دارد که به عشق عاشقان اشاره میکند، اما در نهایت نمیتوان از اعتبار و شهرت دوری کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.