گنجور

 
۱۵۲۱

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۶ - در ستایش زهره ی زهرای آسمان شهریاری عزیزالدوله که شاهنشاه ماضی را بهین د‌ختر و خسرو غازی را گرامی خواهر فرماید

 

... ای طره مشکین تو با مشک پسرعم

وی چهره سیمین تو با سیم برادر

چشم و مژه ات هیچ نگویم به چه ماند ...

قاآنی
 
۱۵۲۲

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۷ - گریز این قصیدهٔ د‌ر نسخهٔ دیگر به‌ نام امیر دیوان میر‌زا نبی خان ‌دیده شد لهذا از محل تغییر تحریر شد

 

ای طره مشکین تو با مشک پسرعم

ای خال تو با مردمک دیده برادر

بی رابطه آن یک را عودست همی خال ...

قاآنی
 
۱۵۲۳

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۳ - مطلع ثانی

 

... امر خلافت سپرد آن به پسر عم

کار ولایت گذاشت این به برادر

آن علی مرتضی امام معظم ...

قاآنی
 
۱۵۲۴

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۸ - مطلع ثانی

 

... بسان گنبد دوار بر خط محور

رخان ز سوگ برادر به رگ سرخ بقم

روان ز کین شهنشه بسان تند شرر ...

قاآنی
 
۱۵۲۵

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۱ - من نتایج طبعه

 

... در او بس طیب و تاریکی تو گویی

بود مشکش پدر عودش برادر

سراپا ظلم و چون انصاف مطبوع ...

قاآنی
 
۱۵۲۶

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۳ - د‌ر ستایش پادشاه جمجاه محمدشاه غازی طاب‌ا‌لله ثراه‌ گوید

 

... فنا با تیر دلدوزت بنی عم

قضا با تیغ خونریزت برادر

به کاخت خانه روبی خان و فغفور ...

قاآنی
 
۱۵۲۷

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۶ - در ستایش نظام‌الدوله حسین خان فرماید

 

... هر چاه را دوباره به ماهی رساند وکرد

مزد آن گرفت جان برادر که کرد کار

مزدوروار رفت به هر چاه و کار کرد ...

قاآنی
 
۱۵۲۸

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - د‌ر ستایش شیراز صانه‌لله عن الاعواز و اعیان آن و تخلص به مدح معتمدالدوله منوچهرخان طاب ثراه گوید

 

... که نیست در بر خورشید ذره را مقدار

برادر و پسرش را چگونه وصف کنم

که مرگ خواهد از بیم تیغشان زنهار ...

قاآنی
 
۱۵۲۹

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۳ - در تهنیت نشان شمشیر و مدح امیر بی‌نظیر نظام‌الدوله طال‌ بقاه فرماید

 

... گفتش کیی بگفت منم خضر و آن دگر

خواجه است کم به مکه برادر شدست و یار

روبا حسین بگو که برآور از آن زمین ...

قاآنی
 
۱۵۳۰

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۴ - ‌در ستایش شاهزاده رضوان آرامگاه فریدون میرزا طاب ثراه گوید

 

... چون دیو همه ریوی و چون زاغ همه رنگ

با عود پسر عمی و با مشک برادر

با غالیه همرنگی و با سلسله همسنگ ...

قاآنی
 
۱۵۳۱

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۳ - در مدح صدر اعظم

 

... مرا چه که نبود بخارا منظم

نه خاقان چینم نه با او برادر

نه چیپال هندم نه با او پسر عم ...

قاآنی
 
۱۵۳۲

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۱ - مطلع ثانی

 

... به دولت تو که نه من پسر عم اینم

به افسر توکه نه من برادر آنم

نه آسمانم چندین مساز پامالم ...

قاآنی
 
۱۵۳۳

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۴ - د‌ر مدحت جغتای خان بن ارغون میرزا می‌فرماید

 

... زانم هماره بینی محزون و ممتحن

دارم یکی برادر در پارس پارسا

کاو اندر آن دیار اویسست در قرن ...

قاآنی
 
۱۵۳۴

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۲ - و له فی ا‌لمدیحه

 

... چون بزنی دس بر به گرزگرن تن

روح تهمتن کند سپاس برادر

جان فرود آورد ستایش بیژن ...

قاآنی
 
۱۵۳۵

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۵ - در مدح محمدشاه مبرور و لشکر کشیدن به سمت هرات گوید

 

... وقیح صورت و مویین لباس و رویین تن

کهین برادر دستور مرزبان هرات

مشمر از درکینش دو دست تا آرن ...

قاآنی
 
۱۵۳۶

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۴ - در مدح هژبر سالب علی‌بن ابیطالب صلوات ا‌لله و سلامه علیه ‌گوید

 

... چرخ اگر گردد به فرمانت برآن هم دل مبند

ای برادر کار طفلانست فرفر داشتن

از نبی باید نبی را خواست کز بوجهلی است ...

قاآنی
 
۱۵۳۷

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۱ - در مدح صدراعظم

 

... ای تو با بخت من سوخته توأم زاده

زی برادر به شب تیره که بنمودت راه

زان دوام گفت یکی تحفه سردارست این ...

قاآنی
 
۱۵۳۸

قاآنی » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۱ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده نواب فریدون میرزا گوید

 

... باب ظفر نیای هنر دایه خطر

فخر پدر مطیع برادر مطاع عم

فرزند بخت بچه دولت نتا ج تاج ...

قاآنی
 
۱۵۳۹

قاآنی » مثنوی

 

... غم دل نهان دارد از جان خویش

وگر خسته بیند برادر به تیغ

ببندد زبان از فسوس و دریغ ...

قاآنی
 
۱۵۴۰

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱- در مصیبت سیدالثقلین و فخرالکونین حضرت اباعبدالله ا‌لحسین علیه السلام گوید

 

... کس کشته شد هم از پسرانش بلی دو تن

دیگر که نه برادر دیگر که اقربا

دیگر پسر نداشت چرا داشت آن که بود ...

قاآنی
 
 
۱
۷۵
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۹۵