گنجور

 
۵۰۱

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - در تهنیت تولد خسرو ملک فرزند ملک ارسلان

 

... درین بهار بدین شادی و بدین رامش

ز چوب لاله شکفت و ز سنگ سبزه دمید

به باغ ملک تو خسرو یکی نهالی رست ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۰۲

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - در مدح ابونصر فارسی

 

... به زخم از شخص مجروحان دمد روین ز آذریون

ز خون بر روی خنجرها کفد لاله ز نیلوفر

اجل دامن کشان آید گریبان امل در کف ...

... بخواه آن طبع را قوت بخواه آن کام را لذت

بخواه آن چشم را لاله بخواه آن مغز را عنبر

بتی کز تن به زلف و رخ کشید و برد هوش و دل ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۰۳

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - جواب قصیده محمد خطیبی و انکار بر آثار کواکب و شکایت از حبس خود و مدح ثقة الملک طاهر و سلطان مسعود

 

... مبارزان را خون گردد از نهیب جگر

چو لاله گردد پشت زمین به طعن و به ضرب

شود چو خیری روی هوا به کر و به فر ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۰۴

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷ - در مدح علاء الدوله مسعود

 

... ز شاخ بلبل بگشاد لحن موسیقار

چو باد گشت به جوی اندر آب و لاله نگر

چه مست گشت کز آن باده خورد بر ناهار

نبود باید می خواره را کم از لاله

که هیچ لحظه نگردد همی ز می هشیار ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۰۵

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - مدح ابونصر پارسی

 

... چون سمن زاری کند زین پس سباغ از استخوان

دشت هایی را که از خون کرده ای چون لاله زار

ره نوشتی فتح و نصرت یارمند و پیشرو ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۰۶

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - مدیح محمود بن ابراهیم

 

... از فراق نوبهاران در دل نارست نار

وز غم هجران لاله روی آبی چون زریر

مهرگان آمد بیارای مهرجان آن مهر جام ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۰۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴ - باز در مدح او

 

... شد حجره ز نور روی او انور

بر لاله نهاده شاخ ها سنبل

بر سیم فکنده حلقه ها عنبر ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۰۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - مدح سیف الدوله محمود

 

... روی تو ما را همه ساله بود

لاله خود روی و گل کامگار

خار بود جانا گل را مدام ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۰۹

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - مدح سلطان سیف الدوله محمود

 

... شبان و روزان بیدار و مضطرب مانده

ز بهر گفتن مدحت چو لاله و عبهر

بساط شکر تو گسترده ام به کوشش طبع ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۱۰

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲ - صفت اسب و مدح عارض لشکر عمادالدین منصور بن سعید

 

... شده منسوخ از آن تمثال آذر

دژم گشته ز رویش روی لاله

خجل مانده ز چشمش چشم عبهر ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۱۱

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۴ - باز در ستایش او

 

... چو نیلوفر انس تو با جوی آب

چو لاله همی جای تو در خضر

بریده به حکمت سراپای تو ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۱۲

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - در مدح سیف الدوله محمود

 

... واندگر پر خواب و دارد مر مرا بی خواب و خور

دو رخت لاله ست و در وی توده بوینده مشک

دو لبت لعل است و در وی رسته سی و دو درر ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۱۳

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - باز در ثنای او

 

... بوم خراسان بدید بر کف تو جام زر

شرم زد و می برست لاله از لاله زار

هر که همی مدح خواست داد بدان مدح زر ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۱۴

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - مدح جمال الملک رشید

 

... ژاله گشته سرشک من ز عنا

لاله گشته دو چشم من ز سهر

از پی نور در شبان سیاه ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۱۵

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - مرثیه عمادالدوله ابوالقاسم و گریز به ستایش سلطان ابراهیم

 

... نه آگهی که عزیزان تو به ماتم تو

به چشم و سینه همه لاله اند و نیلوفر

سیاه روزان چون بر تو ریختند سرشک ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۱۶

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ - صفت فیل و مدح آن پادشاه

 

... تمام کرد یکی مدحتی چو بستان

ز وزن و معنی لاله ز لفظ عبهر

چنانکه راشدی استاد این صناعت ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۱۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - هم در ستایش آن شهریار

 

... چو ماه مشکین خال چو سرو سیمین بر

ز روی خوب برافروخته دو لاله سرخ

پدید کرده به بیجاده در دو عقد درر ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۱۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۳ - مدحی دیگر از آن پادشاه

 

... دیدار تو خور دیده عشاق تو خاور

نه سرو سهی چون تو و نه لاله خودرو

نه طرفه چین چون تو و نه لعبت آذر ...

... در دست تو گه خنجر و گه زرین ساغر

رخسار نکوخواه تو چون لاله خود رنگ

رخسار حسود تو شده چون گل اصغر

مسعود سعد سلمان
 
۵۱۹

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۸ - هم در ثنای او

 

... در برکه ز حرص افسر او

همچو لاله ست چهره گوهر

در دل کان ز بیم بخشش او ...

... کوس ها کرده گوش گردون کر

تیغ چون مورد گشت چون لاله

روی چون لاله شد چو نیلوفر

سینه چون کوره تفته در جوشن ...

مسعود سعد سلمان
 
۵۲۰

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۰ - وصف جلوه های طبیعت و گریز به مدح محمود

 

... تاب نمانده در آن دو مشکین چنبر

عبهر چشمش گرفته سرخی لاله

لاله رویش گرفته زردی عبهر

بر گلش از زخم دست کاشته خیری ...

... بوسی ندهم بر آن عقیق چو شکر

حرمت روی تو را نجویم لاله

حشمت زلف تو را نبویم عنبر ...

مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۳۶۲