گنجور

 
۲۲۱

طغرل احراری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - نصیب قصیده

 

... دل را ضیا و نور ازو تن را سراسر زور ازو

ما را جمال حور ازو در خلد رضوان پرورد

غم را براندازد ز دل زو آب حیوان منفعل ...

طغرل احراری
 
۲۲۲

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام ابی الحسن الرضا علیه السلام » شمارهٔ ۱ - فی مدح الامام ابی الحسن الرضا علیه السلام

 

... ز شرفۀ شرف عرش و فرش ایوان داشت

قصور خلد ز مقصورۀ تو یافت کمال

ز خدمت در آن روضه رتبه رضوان داشت

تویی رضا که قضا و قدر سر تسلیم ...

غروی اصفهانی
 
۲۲۳

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - غدیریه

 

... وانچه بخشد حور را بخشیده صدچندان تو را

درکنار خویشتن پرورده رضوانت به ناز

تاکند فرمانروا بر حور و بر غلمان تو را

زلف طرار تو زان پس حیله ها انگیخته است

تا به افسون و حیل دزدیده از رضوان تو را

تا نیابد مر تو را بار دگر رضوان خلد

هردم اندر بند و چین خود کند پنهان تو را

با همه کوشش نیابد مر تو را رضوان و من

یافتم از فر مدح حجه یزدان تو را ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۲۲۴

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - خانواده

 

... در دامن مادر است پنداری

آسایش خلد و نقمت آذر

رضوان بهشت و مالک دوزخ

هستند دو مام خوب و بدگوهر ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۲۲۵

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۹ - چگونه‌ای؟!

 

... ای گوی خوش درین خم چوگان چگونه ای

بودی بسان دوزخ و گشتی بسان خلد

ای خلد پر ز حور و ز غلمان چگونه ای

ز آب عطای شاه چو رضوان شدی به روی

ای آب روی روضه رضوان چگونه ای

تفسیق کردی آن که کلاهی نهاد کج ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۲۲۶

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح فاتح خیبر خواجه قنبر حضرت علی علیه‌السلام

 

... هست جای دوستان ساقی کوثر بهشت

قاسم خلد و سقر حیدر که در روز ازل

خلق شد بهر محبان وی از داور بهشت ...

... پس ترا باشد بزیر مقدم مادر بهشت

کس بگندم کی فرو شد باغ رضوان بوالبشر

داد از کف در هوای کوی آن سرور بهشت ...

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲