گنجور

 
سنایی

دو ازین هفتگانه نحس نهند

در همه وقتها بَد و تبهند

دو ازو در نهاد مسعودند

فاعل خیر و منبع جودند

دو از این معتدل به خیر و به شر

متوسّط به حال یکدیگر

شمس خود کدخدای گردونست

نیرّست از کواکبان چونست

همه زین قبهٔ بلند چو دُرج

درشو و آی این دوازده برج

نظر سعد راه تسدیس است

وآن دگر نحس راه و تسلیس است

 
 
 
عنصری

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

برسن سوی او فرود آمد

گفتی از جنبشش درود آمد

جان سامند را بلوس گرفت

[...]

مسعود سعد سلمان

چیست آن کاتشش زدوده چو آب

چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب

نیست سیماب و آب و هست درو

صفوت آب و گونه سیماب

نه سطرلاب و خوبی و زشتی

[...]

ابوالفرج رونی

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

سنایی

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شبه و بی‌همتاست

خالق الخلق و باعث الاموات

عالم الغیب سامع الاصوات

ذات بیچونش را بدایت نیست

[...]

وطواط

الترصیع مع التجنیس

تجنیس تام

تجنیس تاقص

تجنیس الزاید و المزید

تجنیس المرکب

[...]