بخش ۳۳ - التمثّل فیالانسان و عمله
آن نبینی که پادشهزاده
که ورا ملکتست آماده
باشد اندر سرای و حجرهٔ خاص
بر سرش خادمان با اخلاص
تا به بازی فراش نگذارند
سال و مه پاس او همی دارند
آن وشاقان پر فغان و فضول
شده بر لهو یکدگر مشغول
در سرایی که بارگه باشد
زحمت و انبُه سپه باشد
همه را بر فلک رسیده خروش
بارگاه از فغانشان پر جوش
وآن ملکزاده ساعتی بیکار
نبود بیرقیب و بیکردار
تا نپوید به راه ناواجب
نبود بیاتابک و حاجب
نه به بازی و لهو پردازد
نه نپرسیده گفتن آغازد
آن چنانش نگاه میدارد
که یکی دم به هرزه برنارد
سرّ این چیست خود تو میدانی
زانکه مقصود کار دو جهانی
مر ترا تخت ملک منتظرست
از عبث جمله بخت بر حذرست
تو کز از نسل آدمی به نسب
پاکدار از عبث همیشه حسب
کار کن رنج کش بسان پدر
بازگردد ترا گهر به گهر
ورنه از آدمی ز شیطانی
هرچه خواهی بکن تو به دانی
ای دریغا که قیمت تن خویش
میندانی سخن نگویم پیش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.