بخش ۵۴ - در تسویت پارسی و تازی
فضل دین در رهِ مسلمانیست
هنر ملک ره فرادانیست
هست محتاج کارسازی ملک
چه کند پارسی و تازی ملک
از پی دین و شغل پردازی
هیچ در بسته نیست در تازی
تا عمر شمع تازیان بفروخت
کسری اندر عجم چو هیمه بسوخت
ملک عدلست و دین دلِ پر درد
تازی و پارسی چه خواهد کرد
پارسی بهر کارسازی تست
تازی از بهر کرّه تازی تست
گر به تازی کسی ملک بودی
بوالحکم خواجهٔ فلک بودی
تازی ار شرع را پناهستی
بولهب آفتاب و ماهستی
مرد را چون هنر نباشد کم
چه ز اهل عرب چه ز اهل عجم
بهر معنیست قدر تازی را
نز پی صورت مجازی را
هرکه شد جان مصطفی را اهل
چکند ریش و سبلت بوجهل
بهر معنیست صورت تازی
نه بدان تا تو خواجگی سازی
روح با عقل و علم داند زیست
روح را پارسی و تازی چیست
این چنین جلف و بیادب زانی
که تو تازی ادب همی خوانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.