هوش مصنوعی: این ابیات بیانگر احساس عمیق غم و جدایی شاعر از معشوقش است. شاعر میگوید که تا کی باید با غم دوری از تو زندگی کند و رازهای تو برای او آشکار و پنهان است. او دیگر امیدی به شکفتن گل و خوشبختی ندارد و از عشق تو دست کشیده و به ترک تو فکر میکند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات بیانگر احساس عمیق غم و جدایی شاعر از معشوقش است. شاعر میگوید که تا کی باید با غم دوری از تو زندگی کند و رازهای تو برای او آشکار و پنهان است. او دیگر امیدی به شکفتن گل و خوشبختی ندارد و از عشق تو دست کشیده و به ترک تو فکر میکند.
هوش مصنوعی: تا کی باید با غم دوری تو زندگی کنم؟ قصههای تو هم نمایان است و هم پنهان.
هوش مصنوعی: از تو گل و ملایمت را نمیطلبم، بنابراین از تو جدا شدم و به ترک تو تصمیم گرفتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت
بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت
رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت
اشکم به زبان حال با خلق بگفت
سِرّ سخن دوست نمییارم گفت
دُرّیست گرانبها نمییارم سفت
ترسم که به خواب دَرْبگویم به کسی
شبهاست کزین بیم نمییارم خفت
ای رای تو با ضمیر گردون شد جفت
پیدا بر تو هر چه فلک راست نهفت
مدح چو تویی چو من رهی داند گفت
الماس خرد در سخن داند سفت
تا من بودم بود مرا دولت جفت
وین دولت بیدارم یک روز نخفت
بد گوی مرا طعنه چه بتواند گفت
الماس بابریشم که تواند سفت
گر شیر شود عدو چه پیدا چه نهفت
با شیر به شمشیر سخن باید گفت
آنرا که به گور خفت باید بیجفت
با جفت بخان خویش نتواند خفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.