گنجور

 
سنایی

چندان چشمم که در غم هجر گریست

هرگز گفتی گریستنت از پی چیست

من خود ز ستم هیچ نمی‌دانم گفت

کو با تو و خوی تو چو من خواهد زیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode