هوش مصنوعی: این شعر به احساس وابستگی و عشق بیان میکند. شاعر میگوید که دستی که او را به معشوق رسانده، حالا دیگر به چیز دیگری وابسته نیست و هیچ بند و زنجیری جز عشق نمیشناسد. همچنین، پای او که او را به سمت معشوق برده، اکنون فقط به باد تعلق دارد و نشاندهنده آزادی در عشق است. به طور کلی، شاعر از وابستگی عمیق خود به معشوق صحبت میکند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس وابستگی و عشق بیان میکند. شاعر میگوید که دستی که او را به معشوق رسانده، حالا دیگر به چیز دیگری وابسته نیست و هیچ بند و زنجیری جز عشق نمیشناسد. همچنین، پای او که او را به سمت معشوق برده، اکنون فقط به باد تعلق دارد و نشاندهنده آزادی در عشق است. به طور کلی، شاعر از وابستگی عمیق خود به معشوق صحبت میکند.
هوش مصنوعی: دست تو که مرا حمایت میکرد، حالا به پا تبدیل شده که مرا به تو میآورد در حالتی شاداب و سرمست.
هوش مصنوعی: من فقط از همین دست که بر پایم بسته است، ارتباط و وابستگی دارم و از این پای که به جز باد چیزی دیگری در دستم نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن یار که عهدِ دوستداری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد ازو مرا خوابی هست
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او به جان نتوان رست
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو به شب باید جست
چون دیده من دید ترا روز نخست
مسکین دل من هوای دیدار تو جست
اکنون که ترا هوای من نیست درست
یا ناز مکن یا دل من باز فرست
گر سیر شدی بتا ز من در خور هست
زیرا که ندارم ای صنم چیزی لست
رنج دل رنج دیده جز دیده نجست
دانی که شد این گناه بر دیده درست
در جمله جهان صورتی از دیده نرست
کش چندین موج خونش از دیده نشست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.