سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۰ اگر بد گمان گشتی ای دوست بر من نیازارم از تو بدین بدگمانی ز خود ایمنم زان که عیبی ندارم ز تو ایمنم زان که عیبی ندانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر میگوید که اگر به او بدگمان شدهای، لطفاً او را با این بدگمانی آزرده نکن. او از خود مطمئن است زیرا عیبی ندارد و همچنین از تو هم مطمئن است چون نمیداند عیبی داری یا نه.
هوش مصنوعی: اگر به من بدگمان شدهای ای دوست، از این بدگمانیات مرا آزار نده.
هوش مصنوعی: من از خودم مطمئنم چون هیچ عیبی ندارم و از تو هم مطمئنم چون تو هم عیبی را نمیدانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی را چو من دوستگان می چه باید؟
که دل شاد دارد بهر دوستگانی
نه جز عیب چیزیست کان تو نداری
نه جز غیب چیزیست کان تو ندانی
ز دو چیز گیرند مر مملکت را
یکی پرنیانی یکی زعفرانی
یکی زر نام ملک بر نبشته
دگر آهن آب دادهٔ یمانی
که را بویهٔ وصلت ملک خیزد
[...]
از او بوی دزدیده کافور و عنبر
وز او گونه برده عقیق یمانی
بماند گل سرخ همواره تازه
اگر قطره ای زو به گل بر چکانی
عقیقی شرابی که در آبگینه
[...]
شه مشرق و شاه زابلستانی
خداوند اقران و صاحبقرانی
بدولت یمینی بملت امینی
مر این هر دو را اصل یمن و امانی
تو محمود نامی و محمود کاری
[...]
یکی گوهری چون گل بوستانی
نه زر وبه دیدار چون زرکانی
به کوه اندرون مانده دیرگاهی
به سنگ اندرون زاده باستانی
گهی لعل چون باده ارغوانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.