علم و عمل خواجه اسماعیل شنیزی
ما را ز نه چیزی برسانید به چیزی
ما کبک دری بوده گریزیده ز کبکی
او کرده دل ما چو دل باز گریزی
تا ما ز پی تنقیت و تقویت او
در صورت رستم شده از صورت حیزی
در واسطهٔ خازن و نقاش بدین شکر
با جان مترنم شده نیروی تمیزی
در کارگه و بارگه حکم و فنا یافت
جان و دل ما از دو سماعیل غمیزی
دین تازه شد از صدق سماعیل پیمبر
جان زنده شد از حذق سماعیل شنیزی
چونانک سنایی را زو قدر و سنا شد
ای بخت بد و گوی تو با بخت همی زی
ای در دل ما چو جان گرامی
وی همچو خرد به نیکنامی
آن دل که به خدمت تو پیوست
آورد بر تو جان سلامی
ماه از تو گرفت نور بخشی
کبک از تو گرفت خوش خرامی
با رحمت رویت از میانه
برخاسته زحمت حرامی
این چرخ رونده با همه چشم
نادیده جمال تو تمامی
این نور جمال تو ببیند
اندر غلط اوفتد گرامی
با تابش تو کران مبادا
چون دانش یوسف لجامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شعر خواجه اسماعیل شنیزی، شاعر به آوردهای از خود و تجربههای عمیق انسانها در جستجوی حقیقت و معنویت میپردازد. او به تمثیلاتی از کبک و رستم اشاره میکند و به چگونگی گذر از دنیای مادی به دنیای معنوی، و ارتباط انسانی با خداوند و ساحت قدس مینگرد. همچنین، او به نقش سماعیل و تاثیر او در دین و زندگی انسانی اشاره دارد و از زیباییهای ظهور حقیقت و نور الهی سخن میگوید. در نهایت، شاعر به عظمت و زیبایی خالق و نور وجود او تأکید میکند و به ارزشهای انسانی و پرهیزکاری در زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دانش و عمل خواجه اسماعیل شنیزی ما را از هیچ به جایی میرساند.
هوش مصنوعی: ما همچون کبکی هستیم که از کبک خود فرار کردهایم و دلهای ما مانند دل جوجهتیغی است که از چنگال دشمن فرار میکند.
هوش مصنوعی: برای تقویت و پشتیبانی او، ما هم به مانند رستم به شکل و قیافهای بسیار شجاع و نیرومند درآمدهایم.
هوش مصنوعی: در ارتباط با خازن و نقاش، به خاطر این زیبایی و لطافت، روح و جان به شادی و نغمه درآمده است.
هوش مصنوعی: در محیط کار و زحمت، سرنوشت و بینوایی را تجربه کردیم و جان و دل ما گناهکارانه تحت تأثیر دو احساس دردناک قرار گرفت.
هوش مصنوعی: با آمدن صداقت و راستگویی پیامبر، دین جدیدی به وجود آمد و جانها به زندگی دوبارهای دست یافتند.
هوش مصنوعی: زندگی سنایی پر از ارزش و شهرت شد، اما تو ای بخت بد، همچنان با بخت خود در حال گردش هستی.
هوش مصنوعی: ای تو که در دل ما مثل جان عزیز و گرامی هستی، و همانند خرد و دانایی، به نیکی و خوشنامی شناخته میشوی.
هوش مصنوعی: دلای که برای خدمت به تو به تو پیوسته است، جان خود را به تو سلام میدهد.
هوش مصنوعی: ماه از تو نور میگیرد و کبک از تو زیبایی و راه رفتن خوشا را یاد میگیرد.
هوش مصنوعی: با مهربانی و زیبایی تو، از دل مشکلات و زحمتهای حرام خارج شدهام.
هوش مصنوعی: این دنیا به حرکت خود ادامه میدهد و در حالی که چشمها نمیتوانند زیبایی تو را ببینند، تمام موجودات تحت تأثیر آن زیباییاند.
هوش مصنوعی: این زیبایی تو چنان درخشان است که اگر کسی آن را ببیند، در حیرت و شگفتی فرو خواهد رفت.
هوش مصنوعی: با نور و روشنی تو، ای کاش مرزها و محدودیتها مانند دانش یوسف در بند نباشند و آزادانه درخشش داشته باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون آب ز بالا بگراید سوی پستی
وز پست چو آتش بگراید سوی بالا
اذا ما خلوت الدّهر یوما فلا تقل
خلوت و لکن قل علیّ رقیب
یک دم زدن از حال تو غافل نیم ای دوست
صاحب خبران دارم آنجا که تو هستی
زان باده که با بوی گل و گونۀ لعلست
قفل دَرِ گُرمست و کلید درِشادی
ای یافته از روی تو و رای تو دنیا
حسنی و جمالی و شکوهی و بهایی
از فهم تو و فکرت تو بر فلک طبع
نوری و شعاعی و فروغی و ضیایی
احوال مرا نزد تو دانی که نباشد
[...]
باد آمد و با بید همی گوید: « هی هی،
این جنبش و این شورش و این رقص تو تا کی؟ »
میگوید آن بید، بدان باد: « ز خود پرس
ای برده مرا از سرو، ای داده مرا می
اندر تن من یک رگ، هشیار نماندست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.