گنجور

 
سنایی

ای سنایی به گرد حران گرد

تا بیابی ز جود ایشان چیز

نزد نادیدگان و نااهلان

کی بود بذل و همت و تمییز

کودک خرد بی‌خرد بدهد

زر سی دانه را به نیم مویز

بی‌نوا سوی بی‌سخا نشوی

غر نگردد به گرد آلت حیز

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
مسعود سعد سلمان

منم امروز بسته در سمجی

چشم بر دوخته چو مار گریز

هست پیراهنی و شلواری

نیست بر هر دو نیفه و تیریز

بر جهان دارم و روا دارم

[...]

سنایی

هر که زین پیش بود امیر سخن

از امیر سخا شدند عزیز

تو همه روز گرد آن گردی

که به نزدیکشان زرست و پشیز

دستهٔ گل بر کسی چه بری

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۵۴ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
حمیدالدین بلخی

نرگسم وعده کرد و داد پیاز

شکرم وعده کرد و داد مویز

عوض در بمن نمود شبه

بدل زر بمن رسید پشیز

نیست انبان بی سر و پایان

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از حمیدالدین بلخی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه