ای دل ار مولای عشقی یاد سلطانی مکن
در ره آزادگان بسیار ویرانی مکن
همره موسی و هارون باش در میدان عشق
فرش فرعونی مساز و فعل هامانی مکن
بیجمال خوب، لاف یوسف مصری مزن
بیفراق و درد، یاد پیر کنعانی مکن
در خراباتی که این گوید که فاسق شو، بشو
وندران مجلس که آن گوید مسلمانی مکن
پیشِ یاجوج هوا سَدِّ سکندروار باش
ور جنان جویی غلو اندر جهانبانی مکن
آن اشاراتی که از عشقش خبر یابی مکن
وان عباراتی که از یادش جدا مانی مکن
چون ز مار و مرغ و دیو و دد بمانی باک نیست
چون ز نعمالعبد وامانی سلیمانی مکن
پارسی نیکو ندانی حک آزادی بجو
پیش استاد لغت دعوی زباندانی مکن
چون مسلم زمزم و خانی ترا شد زان سپس
قصهٔ دریا رها کن مدحت خانی مکن
از سنایی حال و کار نیکوان بررس به جِد
مرد میدان باش تن در می ده ارزانی مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل ای دل بیش ازین در عشق نادانی مکن
دیده ی مهجور ازین پس گوهرافشانی مکن
چون نمی خواهد مرا دلدار شهرآرا بیا
هم سبک روحی کن آنجا هم گرانجانی مکن
عشق بازی با رخ خوبش نه کار سرسریست
[...]
چون دو تا شد قدت از پیری گرانجانی مکن
بیش ازین استادگی با اسب چوگانی مکن
پیش دریا قطره را نعل سفر در آتش است
در گهر این قطره را زین بیش زندانی مکن
همچو اوراق خزان اسباب دنیا رفتنی است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.