فراق آمد کنون از وصل برخوردار چون باشم
جدا گردید یار از من جدا از یار چون باشم
به چشم ار نیستم گنج عقیق و لولو و گوهر
عقیقافشان و گوهربیز و لولوبار چون باشم
کسی کوبست خواب من در آب افگند پنداری
چو خوابم شد تبه در آب جز بیدار چون باشم
بت من هست دلداری و زود آزار و من دایم
دل آزرده ز عشق یار زود آزار چون باشم
دهانش نیم دینارست و دینارست روی من
چو از دینار بیبهرم به رخ دینار چون باشم
ز بیخوابی همی خوانم به عمدا این غزل هردم
«همه شب مردمان در خواب و من بیدار چون باشم»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از غم فراق و جدایی از محبوب سخن میگوید. او مینالد که چگونه میتواند با وجود جدایی، زندگی را تحمل کند. او با اشاره به جواهرات مانند عقیق و لولو، ارزش خود را زیر سؤال میبرد و میپرسد که اگر محبوب در کنار او نیست، او چه ارزشی دارد. شاعر از خوابش که به واسطه جدایی مختل شده، گله میکند و اظهار میدارد که به خاطر عشق یار، دلش همواره آزرده و در حال آزار است. او به تنهایی و بیخوابی اشاره میکند و بیان میکند که در حالی که دیگران در خوابند، او به یاد محبوبش بیدار است. این شعر بیانگر عمق عشق و درد فراق است.
هوش مصنوعی: اکنون که جدایی از معشوق فرا رسیده، چگونه میتوانم زندگی کنم؟ وقتی که محبوبم از من دور شده، چگونه میتوانم بیاو دوام بیاورم؟
هوش مصنوعی: اگر در نظر تو ارزش ندارم، همانند گوهر و لؤلؤ و سنگهای قیمتی که زیبا و گرانبها هستند، پس من چگونه باید باشم؟
هوش مصنوعی: کسی که خواب مرا مختل کرد، باید بداند که وقتی خواب من در آب حوادث غرق میشود، چگونه میتوانم دوباره بیدار شوم و به حال خودم برگردم.
هوش مصنوعی: عشق من به معشوق همواره تسکینی برای دل است، اما او زود رنجیده میشود و این من را همیشه غمگین میکند. حالا با این شرایط، چگونه باید زندگی کنم؟
هوش مصنوعی: من با داشتن چهرهای زیبا مانند دینار، اما بیطعم و بیمزه مانند نیمی از دینار هستم. اگر از ارزش و زیباییاش بیبهرهام، چطور میتوانم خود را با آن مقایسه کنم؟
هوش مصنوعی: به خاطر بیخوابی خودم عمدی این غزل را میخوانم بارها و بارها. در حالی که همه مردم در خواب هستند، من بیدار هستم و نمیدانم چهطور باید این وضعیت را تحمل کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه شب مردمان در خواب من بیدار چون باشم
غنوده هر کسی با یار من بی یار چون باشم
دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون باشم
بعالم بهر کاری آمدم بی کار چون باشم
چو دیده ام قامتش از بی خودی خود را ندانستم
خدا داند بوقت دیدن رفتار چون باشم
شدم در تنگنای دهر بیزار از دل و از جان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.