روا داری که بی روی تو باشم
ز غم باریک چون موی تو باشم
همه روز و همه شب معتکفوار
نشسته بر سر کوی تو باشم
به جوی تو همه آبی روانست
سزد گر من هواجوی تو باشم
اگر چشمم ز رویت باز ماند
به جان جویندهٔ روی تو باشم
اگر زلفین چوگان کرد خواهی
مرا بپذیر تا گوی تو باشم
به باغ صحبتت دلشاد و خرم
زمانی بر لب جوی تو باشم
نگارینا تو با چشم غزالی
رها کن تا غزلگوی تو باشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار از عشق و دلدادگی خود به محبوب سخن میگوید. او آرزو دارد که در کنار محبوبش باشد و حتی اگر دور باشد، دلش همیشه برای او میتپد. او از غمهایش میگوید و تمایل دارد که در هر لحظه و مکانی در کنار محبوبش باشد. تصویرهایی همچون نشستن در کنار جوی و باغ محبوب، نشاندهنده عشق و اشتیاق اوست. در نهایت، شاعر از محبوبش میخواهد که او را به سمت خود بکشاند و اجازه دهد تا برای او شعر بسراید.
هوش مصنوعی: تو اجازه میدهی که بدون وجود تو غمگین باشم، مانند موی باریک و لطیف تو.
هوش مصنوعی: هر روز و هر شب مانند یک عابد و زاهد، بر سر کوی تو نشستهام.
هوش مصنوعی: در جوی تو همه چیز به خوبی جریان دارد، پس بد نیست که من نیز همراه تو باشم و در این راه قدم بگذارم.
هوش مصنوعی: اگر چشمانم از دیدن روی تو محروم بمانند، تمام وجودم را وقف جستجوی چهرهات میکنم.
هوش مصنوعی: اگر تو موهایت را مثل چمنهای زیبا ببافی و با آن بازی کنی، خواهش میکنم مرا بپذیر تا بهعنوان گوی تو در این بازی باشم.
هوش مصنوعی: در باغ گفتوگوی تو، خرم و شاداب هستم و دوست دارم وقتی در کنار جوی آب هستم، از زیباییهای آن لذت ببرم.
هوش مصنوعی: ای معشوقه زیبا، با چشمان دلفریب خود به من اجازه بده تا شعر و غزلهای زیبایی به عشق تو بگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازین پس بندهٔ کوی تو باشم
اگر باشم دعاگوی تو باشم
نمیخواهی که پهلوی تو باشم؟
رها کن، تا سگ کوی تو باشم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.