باز در دام بلای تو فتادیم ای پسر
بر سر کویت خروشان ایستادیم ای پسر
زلف تو دام است و خالت دانه و ما ناگهان
بر امید دانه در دام اوفتادیم ای پسر
گاه با چشم و دل پر آتش و آب ای نگار
گاه با فرق و دو لب بر خاک و بادیم ای پسر
تا دل ما شد اسیر عقرب زلفین تو
همچو عقرب دستها بر سر نهادیم ای پسر
از هوس بر حلقهٔ زلفین تو بستیم دل
تا ز غم بر رخ ز دیده خون گشادیم ای پسر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ گرفتار شدن عاطفی و عاشقانه عاشق به زیباییهای محبوبش است. شاعر به تمسخر از خود میگوید که برخلاف آگاهی از خطرات، دوباره به دام عشق محبوب افتاده است. او زیباییهای محبوب را که همچون دام و دانهای برای اوست، توصیف میکند و از درد و رنجی که در این مسیر متحمل میشود، سخن میگوید. در نهایت، احساسات متناقضی چون عشق و درد را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه عشق، انسان را به حالت اسیری میکشاند.
هوش مصنوعی: ما دوباره در دام مشکلات تو گرفتار شدیم، ای پسر. در جلوی خانهات با هیجان و اشتیاق ایستادهایم، ای پسر.
هوش مصنوعی: موهای تو همچون دام است و خال صورتت مانند دانهای است که ناگهان به امید آن دانه در دام تو گرفتار شدیم، ای پسر.
هوش مصنوعی: گاهی با چشمی پر از عشق و دلی پر از احساس، ای محبوب، و گاهی با مو و لبهایی که بر خاک و در کنار بادند، ای پسر.
هوش مصنوعی: وقتی دل ما به زلفهای پیچیده تو گرفتار شد، مانند عقربهایی که بر سر میگذارند، دستهایمان را بر سر گذاشتیم ای پسر.
هوش مصنوعی: دل خود را به خاطر میل و اشتیاق به موهای مجنونوار تو سپردیم، تا از غم و اندوهی که بر چهرهام نشسته، اشکهایم بر روی صورتام بریزد، ای پسر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.