گنجور

 
سنایی

ماهی که ز رخسارش فتنه‌ست به چین اندر

وز طرهٔ طرارش رخنه‌ست به دین اندر

افسون لب عیسی دارد به دهان اندر

برهان کف موسی دارد به جبین اندر

کز نوک سلیمانی بر طرف کمر دارد

وز ننگ سلیمان را دارد به نگین اندر

از طلعت و رخسارش خورشید چو مظلومان

افتد ز فلک هر دم پیشش به زمین اندر

خرم بود آن روزی کز بهر طرب دارم

زلفش به یسار اندر ساغر به یمین اندر

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شمارهٔ ۱۶۵ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حزین لاهیجی

داریم به کف زلفی، محشر به کمین اندر

در هر شکن است آن را صد نافهٔ چین اندر

از سر چو قدم کردم در راه سرکویش

دوزخ به یسار افتاد، جنت به یمین اندر

پیمانهٔ لعلش را کوثر ز سیه مستان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه